شهادت چهارمین امام شیعیان سیدالساجدین امام زین العابدین (علیه السلام) تسلیت باد.

 

ای ناب‌ترین قصیده ی غم
سجّاد! صحیفه ی محرم
تو کوکب چارمین خاکی
یا سیّد عابدین عالم
ای نای تو نینوای فریاد
جان سوخت به بانگ نایت از غم
هر صفحه‌ای از صحیفه ی تو
بر زخم عمیق شیعه، مرهم

امام سجاد(علیه السلام) :

 "براستى که دعا، بلا را برگرداند، آنهم بلاى حتمى را. دعا بلایى را که نازل شده و آنچه را نازل نشده دفع کند."
امام سجاد(علیه السلام) :
بدانید هر که با "اولیاى خدا" مخالفت کند، و به غیر از دین خدا، دین دیگرى را پیروى نماید و به رأى خویش استبداد ورزد نه به فرمان "ولىّ خدا"، در آتشى فروزان درافتد.

نقش حجاب در سلامت روان

بدون تردید حجاب و پوشش، تأثیرات بسیار مثبتی بر روح و روان زن دارد. عفاف و پوشیدگی برای زنان، همچون سد و حفاظی است که زن در سایه ی آن از هر ذلّت و تحقیری در امان میماند. دین اسلام با واجب کردن حجاب، نمیخواهد زن بازیچه ی دست شهوت پرستان شود و ارزش او به میزانی پایین بیاید که تنها وسیله ای برای برطرف ساختن شهوتها باشد. اسلام، خوشیهای مشروع را برای زن میپسندد و البته تأمین آن را در سایه ی عفاف میداند. عفاف که ثمره ی حجاب و پوشش است، عامل آرامش و سکون انسان و دور ماندن او از عوامل پریشانی و در نهایت باعث رضایت وجدان است. چه بسیارند عوامل ناامنی فکری و ذهنی که عفاف مانع بروز آنهاست. عفاف، موجب احساس امنیت و شرف آدمی است و باعث میشود که آدمی بتواند در طول حیاتش درست فکر کند و نیکو تصمیم بگیرد. زن به دلیل اینکه عواطف و احساسات قویتری در برابر مرد دارد، از نظر روانی نفوذپذیرتر از مرد است؛ یعنی از عوامل بیرونی بیشتر از مرد متاثّر میشود. این تأثّر و نفوذپذیری وقتی از یک منبع، یعنی از سوی شوهر باشد، باعث میشود وحدت و یگانگی روانی زن حفظ شود؛ ولی وقتی زن بدون حجاب در اجتماع مردان نامحرم حاضر میشود، به آسانی تحت تأثیر روانی و عاطفی آنان قرار میگیرد و وحدت روانی او از بین میرود و با از بین رفتن وحدت روانی، دچار اضطراب و آشفتگی میشود.

قرآن کریم، نتیجه ی نهایی عفت را با تعابیری چون «خَیرٌ لَهُنَّ»، «اَطهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ» و «اَزکی لَهُم» بیان میکند که مقدمه ای برای عفیف ماندن و آلوده نشدن به فحشا و در نتیجه، راهی برای رسیدن به سلامت قلبی یا قلب سلیم است که در آیه ی 89 سوره ی شعرا به آن اشاره کرده است؛ زیرا صاحب قلب سلیم کسی است که از آلودگیهای معنوی و اخلاقی پاک باشد و این زمانی است که او تعادل فکری و روانی کافی داشته باشد. در روانشناسی، از این ویژگیها به سلامت روانی تعبیر میشود. البته ملاکهای قلب سلیم از نظر اسلام بسیار ژرفتر و ریشه ی آن ایمان و باور قلبی به خدا و آخرت است. و به عبارت دیگر، سلامت روانی مدنظر اسلام، مفهوم وسیعتری دارد، به طوری که رسیدن به آنچه روانشناسان می گویند بخشی از آن است، ولی به هر حال میتوان ادعا کرد از نظر قرآن، رعایت حجاب و داشتن عفت، راهی به سوی سلامت روانی به شمار می آید.

در روایت نیز به تأثیر روانی حجاب بر زن اشاره شده است. امام علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) می فرماید: «وَاکفُف عَلَیهِنَّ مِن اَبصارِهِنَّ بِحِجابِکَ آیهنَّ، فَاِنَّ شِدَّهَ الحِجاب اَبقی عَلَیهِنَّ؛ (زنان را) در پرده ی حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زیرا سختگیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است.»

همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «صِیانَهُ المَراَه اَنعَمُ لِحالِها و {اَدوَمُ} لِجَمالِها؛ پوشش و حجاب برای حال زن بهتر است و سبب دوام زیبایی او میشود. منظور از حال زن در این حدیث، میتواند وضعیت روانی باشد که رعایت حجاب سبب تعادل بیشتر آن میشود. پیامبر خدا نیز می فرماید: «خَیرٌ نِسائِکُم اَلعَفیفَهُ؛ بهترین زنان شما زنان پاک دامن و عفیف اند.» این روایت نیز همان چیزی را می گوید که در آیه ی 60 سوره ی نور گذشت؛ یعنی منظور از کلمه ی خیر، به طور مطلق مفهومی است که شامل خیر جسمی، روانی، مادی و معنوی میشود.

پای درس مولا

به خدا سوگند اگر از شمشیر دنیا فرار کنید از شمشیر آخرت سالم نمی مانید . در فرار از جنگ ، خشم و غضب الهی و ذلت همیشگی و ننگ جاویدان قرار دارد، فرار کننده بر عمر خود نمی افزاید و بین خود و روز مرگش مانعی ایجاد نخواهد کرد . کیست که شتابان و بانشاط ، با جهاد خویش به سوی خدا حرکت کند چونان تشنه کامی که به سوی آب می دود ؟ بهشت در سایه نیزه دلاوران است.

                                                                                                        (خطبه۱۲۴)

پوشش قبل از اسلام

قبل از ظهور دین اسلام در جزیرة العرب زن مخلوقی زیر دست و موجودی میان آدم و حیوان بود . تمام قوانین هند و یونان قدیم به زن به دیده کنیز و برده و طفل نگاه می کردند . اغلب مؤلفان یونانی از حجاب سخن گفته اند . ازجمله درباره دختر اولیس پادشاه یونانی نوشته اند که حجاب داشته است . با مطالعه آثار تمدنهای مختلف می توان فهمید که حجاب زنان از عادات قدیمه ی تمدن های بشری بوده است البته در قبایل وحشی و غیر متمدن حجاب و حتی پوشش بدن وجود نداشته است لکن در اقوام متمدنروی حس خودخواهی و تجمل دوستی ، زنان محترم صورت خود را می پوشاندند. حجاب بر سه گونه است :

۱. حجاب خوف (ترس)

۲. حجاب تقلید

۳. حجاب ایمان

حجاب ترس که بخاطر ترس از اهل یا همسایگان یا محیط بوجود آمده باشد یا از بین رفتن ترس زایل می شود . حجاب تقلید نیز با فقدان مقلد (الگوی مورد تقلید ) یعنی مادر و مادر بزرگ و دیگران زایل می گردد . اما حجاب ایمان همیشه باقی است و هرگز زایل نمی گردد. (المرأة ریحانه ص ۱۲۶) آری ادیان الهی بخاطر تقلید از نیاکان و نه به سبب ترس از بستگان و رعایت عرف و عادت اجتماعی حجاب زنان را ترویج نموده است بلکه به لحاظ مصالح و آثار مثبت آن در فرد و اجتماع آن را تشریع کرده اند و پیروان راستین ادیان الهی هرگز حجاب ایمان را کنار نخواهند گذاشت.                                          

دانلود کتا ب


نام کتاب : مسئله ی حجاب                       
نویسنده : شهید مرتضی مطهری                  
حجم پی دی اف : 1.18 MB  

download rar 

download PDF 

چترت را محکم بگیر



قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

 قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.



چترت را محکم تر با لای سرت بگیر..باد هوس به شدت می وزد...

و باران نگاه های آلوده به شدت می بارد..نکند...چترت بشکند..

تو ارزشت خیلی بالاست تو گنج خدایی تو از جنس فاطمه ای..دختر خوب گنج وجودت را ارزان نفروش..

نگذار نگاه های هرزه زیبایی را به غارت ببرند...

چترت را محکم تر بگیر و کور کن چشــــــــم ِ دزدان ِ پاکدامنی ات را...

بگذار در حسرت دیدن زیباییت چشمانشان کور شود..نگذار چشمان هرزه آسان تو را بدست بیاورند

فطری بودن پوشش

فطری بودن پوشش:
حجاب و پوشش در تمام ادیان و مذاهب، دارای جایگاه خاصی است و یکی از دلایل اساسی آن این است که حجاب و عفاف، یک امر فطری است. داستان حضرت آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. در تورات (کتاب مقدس یهودیان که برای مسیحیان نیز مقدس است) می خوانیم: «و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نما و درختی دلپذیر و دانش افزا، پس، از میوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نیز داد و او خورد. آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند که عریان اند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویشتنن ساختند...». بعد ادامه می دهد: «و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رخت ها برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید»  (تورات، سفر پیدایش، باب 3، آیات 8-6 و 21-20).

بر طبق این متن، آدم و حوا لباسی نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهمیدند که عریان اند که بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعدا خداوند لباسی از پوست به ایشان ارزانی داشت. در قرآن کریم در مورد داستان حضرت آدم علیه السلام و حوا چنین آمده است: «فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة؛ آن گاه که آدم و حوا از درخت ممنوعه چشیدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشکار گردید) و به سرعت، با برگ درختان بهشتی خود را پوشاندند» (سوره اعراف/ آیه 22 ).

طبق آیات شریفه قرآن کریم، حضرت آدم و حوا قبل از چشیدن درخت ممنوعه دارای لباس بوده اند، اما با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغوای شیطان) لباس خود را از دست دادند که بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند. به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگی (خواه طبق نقل تورات قبل از آن دارای لباس نبوده و یا طبق قران کریم دارای لباس بوده اند) بلافاصله خود را با برگهای درختان بهشتی پوشاندند. این احساس شرم از برهنگی حتی بدون حضور ناظر بیگانه، و سرعت در پوشاندن خود به وسیله برگ ها (هرچند به طور موقت)، از آن جهت که تحت هیچ آموزش یا فرمانی از جانب خداوند یا فرشته وحی و یا تذکر هریک به دیگری صورت گرفته است، بیانگر فطری بودن پوشش در انسان است و ثابت می کند که لباس و پوشش، به تدریج و بر اثر تمدن ها ایجاد نشده است، بلکه انسان های نخستین، یا به تعبیر بهتر، نخستین انسان ها، به طور فطری بدان گرایش داشته اند. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هر چند حجاب در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچ گاه بطور کامل از بین نرفته است.

تمام ادیان آسمانی، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشری را به سوی آن دعوت کرده اند؛ زیرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبیعی در فطرت زنان به ودیعت نهاده شده است و احکام و دستورهای ادیان الهی هماهنگ و همسو با فطرت انسانی تشریع شده است، پس در همه ادیان الهی پوشش و حجاب زن واجب گشته است. در ادیان زرتشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام، حجاب زنان امری لازم بوده است. کتاب های مقدس مذهبی، دستورها و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان الهی، بهترین شاهد و گواه اثبات این مدعاست.

حجاب در مسیحیت:

حجاب در مسیحیت:
ادیان الهی، به خاطر تناسبشان با فطرت و احکام کلی، جهت و شیوه واحدی دارند. در مسیحیت، همانند دین زرتشت و یهود، حجاب زنان امری واجب به شمار می آمده است. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است». مسیحیت نه تنها احکام دین یهود در مورد حجاب زنان را تغییر نداده و قوانین شدید آن را استمرار بخشیده است، بلکه در برخی موارد، قدم را فراتر نهاده و با تاکید بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخته است، زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج، امری مقدس محسوب می شد و حتی در کتاب «تاریخ تمدن» آمده است که: «ازدواج در سن بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت که تجرد، مقدس شمرده شده است جای هیچ شبهه ای باقی نخواهد ماند که برای از بین رفتن تحریک و تهییج، این مکتب، زنان را به رعایت پوشش کامل و دوری از آرایش و تزیین، به صورت شدیدتری فراخوانده است».

در این ارتباط، در انجیل می خوانیم: «و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها. بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه....» (انجیل، رساله پولس به تیموناوس، باب دوم، فقره 9- 15). «همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد. چون که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند. و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس. بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست. زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند. مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید» (انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1- 6). همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم: «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین» (انجیل، رسوله پولس به تیموناوس، باب سوم، فقره 11).

در روایات ما نیز چنین آمده است: حضرت عیسی علیه السلام فرمود: از نگاه کردن به زنان بپرهیزید، زیرا شهوت را در قلب می رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخص نگاه کننده کافی است (سفینه البحار، ج 2 ، ص 596). حواریون و پس از آنها پاپ ها و کاردینال های بزرگ که دستورهای دینی آنان از طرف کلیسا و مذهب مسیحیت لازم الاجرا شمرده می شد، با شدتی هرچه تمام تر زنان را به پوشش کامل و دوری از آرایش های جسمی فرا می خوانده اند.

دکتر «حکیم الهی» استاد دانشگاه لندن در کتاب «زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می کند: «زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، مگر آن که در خانه خود باشد، زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد، زیرا برای بینندگان خطرناک است ( زن و آزادی، حکیم الهی، ص 53). تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشار یافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان، کاملا رعایت می شده است.

حجاب در قران

در قرآن مجید بیش از ده آیه دردر قرآن مجید بیش از ده آیه در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرم وجود دارد.  


یکی از این آیات، آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما» (ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.) 

جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد. 
در سوره نور آیه 31 نیز مفصلا در مورد حجاب و حرمت نگاه به نامحرمان سخن به میان آمده است. 



مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد. 
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است. 
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. 
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

راستشو به ما نگفتن!

The image “http://www.shiraz.post.ir/_Shiraz/images/%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%D9%85%20%D8%B9%D8%AC%D9%84%20%20%D9%84%D9%88%D9%84%D9%8A%DA%A9%20%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B1%D8%AC.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

راستشو به ما نگفتن ، یا لااقل همه ی راستو به ما نگفتن ... گفتن که بیایی خون به پا می کنی ... راست گفتن ؟

"همانا رحمت پروردگارتان همه چیز را فرا گرفته است و من آن رحمت فراگیر الهی ام "  

                                                   امام زمان (عج) (علامه مجلسی ، بحارالانوارج۵۳ص۱۱)

شمشیر از نیام بیرون کشیده ی تو را نشونمون دادن ، از خشم تو فریادها زدند...

"امام ، امینی رفیق ، پدری مهربان و برادری همزاد است . او همانند مادری نیکو و مهربان نسبت به فرزند خردسال و پناه بندگان خداست"

                                      امام رضا (علیه السلام) (تحف العقول)

به ما نگفتن وقتی تو بیایی اموال رو مثل سیل جاری می کنی و بخشش های کلانت رو هرگز شماره نمی کنی ...

" پناه دهی مهدی نسبت به مردم از همه شما بیشتر ، علمش از همه شما افزونتر و لطفش از همه فراگیرتر است "

                                                       امام باقر (علیه السلام) (شیخ حر عاملی)

آقای خوبم ما را ببخش ، اگر بدون تو راحت زندگی می کنیم ، می خندیم ، نفس می کشیم ...

مگه نگفتن:" (شما) امام برای مردم از پدران و مادرانشان نیز مهربانتر و رئوفتر است."

                                                   امام رضا (علیه السلام) (شیخ صدوق)

اگر ببینم تو را مولا چه گردد؟

بگیری جان در این سودا چه گردد؟

گناهم مانع دیدار باشد

اگر بخشی گناهم را چه گردد؟ 

                                                                      

                                                

 

اقدام عملی

امام حسن عسکری (علیه السلام) گاهی در نامه هایش یاران را از منکرات نهی و به معروف ها امر می کرد . در نامه ای به" ابن بابویه" می فرماید :" ای بزرگ مرد مورد اعتماد و فقیه من ، ابوالحسن علی بن حسین قمی ! خداوند ، تو را برای انجام امور مورد رضای خویش موفق بدارد و به لطف خود از نسل تو فرزندانی صالح و شایسته به وجود آورد . تو را به تقوای الهی و به پاداشتن نماز و ادای زکات سفارش می کنم ؛ زیرا آنان که زکات نمی دهند نمازشان پذیرفته نیست . تو را به گذشت از لغزش دیگران ، فرو خوردن خشم ، صله رحم، دلجویی از برادران دینی ، تلاش در رفع حوائج آنان به هنگام سختی و گشایش ، شکیبایی در برابر نادانی ، تفقه در دین ، پایداری در امور، هم پیمانی با قرآن ، خوشخویی ، امر به معروف و نهی از منکر توصیه میکنم . تو را به پرهیز و اجتناب از تمام کارهای زشت سفارش می کنم . بر تو باد به نماز شب که پیامبر (ص) سه بار به علی (علیه السلام) فرمود :"بر تو باد به نماز شب ، هرکس نماز شب را سبک بشمارد ، از ما نیست " . به سفارش من عمل نما و به شیعیانم امر کن تا نماز شب به جا آورند " . 

یامهدی(عج)

ای کاش جمال ماه او می دیدم

عالم همه سر به راه او می دیدم

ای کاش نمی مردم و در روز ظهور

خود را یکی از سپاه او می دیدم

ای کاش مرا ز غم رها می کردی

شب را ز سپیده دم جدا می کردی

ای دوست چه می شد که مس قلبم را

با یک نظر لطف طلا می کردی

قلندران مست بی پروا ، سراغ آن می ناب می گیرند

ستارگان بی فروغ، همدردی خبر زکوچ آفتاب می گیرند

شبانگهان که شهر عشق را می جویند

نوای "یا مهدی " از دل خراب می گیرند

پای درس مولا

(خرج بجا)

بهترین احسان و نیکی آن است که به نیازمند برسد.

                                                                                (غررالحکم ج۳ص۴۲۵)

کویر با آبیاری خرم نمی شود و باغچه سیراب هم از آبیاری اضافی گل و شکوفه بیشتر نمی دهد . گاهی خرجهای زیاد و سنگینی می شود اما بیجا و بی ثمر! در توصیه های دینی چنین آمده است که اگر از ارحام و بستگان شما نیازمند باشند صدقه و احسان به دیگران بی معنی است. 

راز نهضت حسینی در سخنان مقام معظم رهبری

رهبر معظم انقلاب درباره اهداف قیام امام حسین (علیه السلام) فرموده اند:

قیام امام حسین (علیه السلام) ظاهراً قیام علیه حکومت فاسد یزید است، اما در باطن قیامی برای ارزشهای اسلامی است. برای این است که مردم را از جهالت و پستی نجات دهد ؛ لذا هنگامی که از مدینه خارج می شوند در پیام خود به برادرش محمدبن حنفیه می فرمایند : من با تکبر، با غرور ، از روی فخر فروشی و از روی میل به قدرت ... قیام نکردم . می بینم که اوضاع در میان امت رسول الله دگرگون شده و حرکت به سوی انحطاط است و برای مقابله با آن قیام کردم . برای ایجاد حکومت حق قیام کردم ؛ لذا در رفتار امام حسین (علیه السلام) از همان ابتدا که از مدینه حرکت کردند تا وقتی که در کربلا به شهادت رسیدند همان معنویت و عزت و سرفرازی و در عین حال عبودیت و تسلیم مطلق در مقابل خدا محسوس است .

اشک زیارت

روز ازل خورده ای باده زجام حسین

مونس غم های تو اشک به نام حسین

باز زیارت بخوان با دم زهرایی ات

فاطمه می خواندت وقت سلام حسین


سیدی! انسیة الحورا صدایت می زند !

پشت آن دیوار و در زهرا صدایت می زند!

صحنه خونین عصر روز عاشورا

دور مقتل زینب کبری صدایت می زند !

مهدی یاوران و مداومت بر زیارت ناحیه مقدسه

امام زمان (علیه السلام) در زیارت ناحیه مقدسه :

" سلام بر آن محاسن به خون رنگین شده ! سلام بر آن گونه به خاک  ساییده شده ! سلام بر آن بدن عریان ! سلام بر آن دندان به چوب شکسته شده ! سلام بر آن سر بر نی افراشته شده !"

                                                       علامه مجلسی (بحارالانوار ج۱۰۱ص۳۲۵)

سخنان گهربار

آنکه در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او روی می آورند .

با گذشترین مردم کسی است که در اوج قدرت گذشت کند.

نیاز مردم به شما از نعمتهای خداوند بر شما است از این نعمت افسرده و بیزار نشوید.

کسی که لباس مسخره بپوشد در قیامت خداوند از او روی برمی گرداند.

عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند.

مرگ در راه عزت جز زندگی جاوید نیست ،و زندگی با ذلت جز مرگی که با آن زندگی نباشد نیست.

                                                         امام حسین (علیه السلام)

قال الله عزوجل:

درنهان و نیز هنگام شادمانی به یاد من باش تا در غفلت ها به یادت باشم.                                           (امالی صدوقی ص۲۵۴)

 

قال الله عزوجل:

ای آدم ! آنچه بین من و توست : از تو دعا و ازمن اجابت.

                                                  (الخصال ج۱ص۲۴۴)

 

عشقت حسین تا به خدا می برد مرا

یعنی که از سرا به سُها می برد مرا

در کشتی نجات تو تا آرمیده ایم

آسوده از محیط بلا می برد مرا

وقتی که نور توست چراغ هدایتم

ایمن ز هر مسیر خطا می برد مرا

دل خالی از کدورت و زنگ گنه شود

تا درمیان بزم عزا می برد مرا

این جان امانتی ست که بر تو فدا کنم

تا کی به مقتل شهدا می برد مرا

تدبیر عاشقان چو به دستان دلبر است

باشد که میل یار کجا می برد مرا

معراج ما سینه زنان جای دیگر است

یک یا حسین کرب و بلا می برد مرا

از شهر کوفه صوت غریبی می رسد که تا

دروازه های شهر جفا می برد مرا

 

                                                              حاج منصور ارضی

این طالب بدم المقتول بکربلا

یا حسین - یا اباعبدالله - امام حسین

بانگ قافله کاروان عشق بگوش می رسد که روبه سوی سرزمین کرب و بلا دارد و اینک دوباره ماه محرم شده است و همه دلها محزون و چشمها گریانند در ماتم سالار شهیدان آقا اباعبدالله الحسین (علیه السلام).

و اشکهایتان را نوید دهید که باز محرم آمد ، باز فرشتگانی از اهل آسمان شیشه بدست آمدند تا اشکهایی که بر امام حسین (علیه السلام) ریخته شده را جمع کنند . و باز عاشورایی آمد تا بدانیم که امام زمانمان (عج) می فرمایند : 

" پس اگر روزگاران مرا به تأخیر انداخت و تقدیر الهی مرا از یاری تو باز داشت و نبودم تا با آنانکه با تو جنگیدند بجنگم و به آنانکه با دشمنی با تو برخاستند به دشمنی برخیزم ... در عوض هر صبح و شام بر تو ندبه و زاری می کنم و بر تو بجای اشک خون گریه می نمایم " .

و باز محرم آمد تا بدانیم محب اهل بیت بودن چیست ؟ و چگونه می شود حر بود و حر شد ؟و بعد از گریه برمصیبت فرموده اند دعا مستجاب می شود .

پس بخواهیم معرفت را...

حب اهل بیت را ....

بغض دشمنانشان را...

و ظهور را ...

و بیاییم خود را آماده کنیم که از یاران با وفای امام زمانمان (عج) باشیم . انشاءالله    

 

سلام مولای مهربانم

سلام بر مولای مهربانم ، سلام بر آن قلب مهربان ، سلام بر آن دستان پاک و گره گشا ، سلام بر آن چشمان مهربان ، سلام بر آن نگاه دلربا

سلام آقای من!می دونی آقاجان دلم خیلی برات تنگ شده ، دلم می خواد دستان پر مهرت را بر سرم احساس کنم دلم می خواد رخ زیبای تو را ببینم ، دلم می خواد در پای تو بمیرم ، خیلی دل تنگ توأم ، آقا میشه من روسیاه رو یه لحظه مهمان نگاه زیبایت کنی ؟ می دونم لایق نگاه تو نیستم ! میدونم تو دلت جایی ندارم ، میدونم ... ولی خیلی تنهام ! آقاجانم ! من فقط برای پر کردن لحظه های تنهاییم تو را نمی خوام من برای همه لحظات زندگیم خواهان توأم ، می خواهم همیشه و همه جا کنارم باشی کمکم کنی تا نلغزم ،تا مغرور نشوم از جاده انتظار خارج نشوم ، مولای من ! خسته ام از محبتهای دورنگی ، خسته ام از نگاههای سرد و سنگین ، آقا ! میدونی یه نگاه تو .......منو از هر چه غم و غصه تهی میکنه ، آقا! وقتی دستان پرمهرت را به سوی آسمان برای دعا بلند می کنی منو از دعایت محروم نکن من سرمایه ای جز عشق تو ندارم ، من هیچم کمکم کن تا عاشق تو بمانم ، آقا ! هر لحظه که دلم هوای تو را می کند سیل اشک راه می افتد و کبوتر بال شکسته دلم آرام به هوای تو پر می زند آقا ! کجا به دنبالت بیام ؟ آقا ! جان زهرا (سلام الله علیها) یه نگاه اگر بر من روسیاه نمی کنی لااقل زیر پایت را نگاه کن حتما منو خواهی دید پس لااقل به یه گوشه چشمی بر من نظر کن ،آقا! سنگینی گناه پلکهای چششم را به پایین آورده وبا چشمان بسته قادر به دیدن رخ زیبای تو نیستم ، حالا تو نگاهم کن ، آقا ! دعا کن غرق دریای عشق تو شوم و تنها غریقم تو باشی ، دعا کن منتظر واقعی تو باشم ، نمی دانم کجایم و چه می خوام ؟ من خودم را گم کردم ، ای پیدای پنهان تو پیدایم کن . ای عشق من ! تو رهایم کن از قفس نفس ، از تارهایی که یه عمر به دور خود تنیده ام ، تو منو از پیله تنهایی بیرون بیار و پروانه ام کن تا بدور شمع وجود تو پرواز کنم و در عشق تو بسوزانم همه بال و پرم را.اگر تیر گناه بال و پری برایم گذاشته باشد.  

 

تازه عروس گفت ...

تازه عروس گفت:

 مهربان پدر!

تو خود خوب مي داني که من، ده ها خواستگارِ خويش را، به خاطر تو – که دلدارِ بي چون و چرايي براي من ـ جواب کردم؛

چرا که ديدم (و دانستم) که در قلبشان ـ که به قول خودشان به وسعت دريا بود و البته نبودـ جايي براي تو ندارند و سهمي هر چند کوچک را از سرزمين دلشان، به نام تو نکرده اند …!

من به دنبال کسی بودم و در آرزوی یاری که دلش را و همه ي احساسش را، تقديم تو کرده باشد و نخواهد که آن ها را، يک جا، به پاي من ريزد!

که من چه ام بي تو؟!

و بدون تو؟!

و در برابر تو؟!

اصلاً ـ تا حضور نازنين تو هست ـ چه جا دارد که مردي، قلبش را يک سره تقديم زني کند

و زني، همه ي دلش را پيشکش مردي؟!

و البته که بايد در پيوندِ مقدسِ ازدواج، سهمي داشته باشند از عشق براي هم،

صد البته اما، بهره ي بيشتري براي تو …

پس به دعا دست برداشتم …

خدايم را به تو ـ که پيوند دهنده ي قلب عاشقانت هستي به هم ـ سوگند دادم که مرا از آنِ کسي سازد،

عاشق،

شيدا،

سرگشته

و فدايي تو؛

آن کسي که تنها گم کرده اش تو باشي و پس از خدا، تنها تو را ببيند و هر آن چه را که وابسته به توست و هر آن که را که عاشقِ توست …

تو را ببيند؛

تو را بخواند؛

تو را بگويد؛

تو را بجويد؛

و مرا ـ که کمترين کنيزم براي تو ـ با خويش در تمامي جاده هاي انتظار همراه سازد؛

مرا با خود ببرد؛

پا به پاي خويش بکشاند؛

قدم به قدم، دستم را بگيرد

و نگذارد که از قافله ي چشم به راهانت بازمانم

و سردرگم

و بي تو بمانم؛

که بي تو بودن،

همه مرگ است براي من…

من دعا کردم … روزها و در دل تاريکِ شب ها …

و امروز ـ که روز جشن ازدواج من است ـ

مديونِ تواَم؛

به خاطر آن که به دعايت

و به جود و کَرَم و سَخايت،

همسري را نصيبم کردي که وجودش تمام شيفته و ديوانه ي توست…

و من به پاس اين محبت پدرانه ي تو، رو به او گفتم:

«مهريه ي من، تمام محبت مهدي است»

و او، سر به زير و در زير بارانِ اشک،

سنگين ترين مهريه ي عالم را، پذيرفت

پای درس مولا

نایت اسکین

رمز و راز آقایی

کسی که برادران خویش را تحمل نکند ، هرگز به سیادت و آقایی نمی رسد.

                                                                             غررالحکم (ج۶ص۳۹۸)

در عالم دوستی و معاشرت ، صبر کردن و تحمل داشتن رمز محبوبیت و راز دوام دوستی است ، برادری نعمت بزرگی است که باید برای تدوامش بهای بسیار بزرگی پرداخت بهایی همچون تحمل ، بردباری ، بخشش و... چرا که بدون بهاء این موهبت از دست می رود.